
آیه شماره 29 از سوره مبارکه ملک
قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
بگو اوستخداى بخشایشگر به او ایمان آوردیم و بر او توکل کردیم و به زودى خواهید دانست چه کسى است که خود در گمراهى آشکارى است
پیامبر وظیفه دارد موضع خود را در برابر نااهلان اعلام کند. «قل هو الرّحمن»
در برابر کفّار، دو عامل ایمان و توکل وسیله نجات شماست. «آمنّا... توکّلنا»
توکّل، ثمره ایمان و ملازم آن است. «آمنّا... توکّلنا»
ایمان به سرچشمه رحمت ارزش دارد نه به بتهاى جامد. «هو الرّحمن آمنّا»
با توکّل بر خداوند، کفّار آرزوى خود را به گور خواهند برد. «علیه توکلنا فستعلمون...»
پایان کار ملاک است نه آغاز آن. «فستعلمون من هو فى ضلال مبین»
ابتدا زیربناى اعتقادى خود را محکم کنید و بعد به تهدید دشمن بپردازید. «آمنّا... توکّلنا... فستعلمون...»
قاطع و استوار سخن گفتن رهبر جامعه اسلامى، سبب دلگرمى خودىها و دلهره بیگانگان مىشود. «قل هو الرّحمن... فستعلمون...»
آیه شماره 78 از سوره مبارکه نحل
وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالى که چیزى نمىدانستید بیرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد که سپاسگزارى کنید
تولّد از مادر، به ارادهى الهى است. «اللَّه اخرجکم من بطون امهاتکم»
یاد نقصها و کمبودها و فقدانهاى گذشته، روحیهى شکر را در انسان بارور مىکند. «لاتعلمون شیئاً... لعلکم تشکرون»
حکمت و سنّت خداوند، آن است که هر کارى از راه وسیلهاش انجام شود. ابزار علم، چشم و گوش و دل است. «جعل لکم السّمع...»
کارآیىِ گوش قبل از چشم است. (گوش در شکم مادر هم مىشنود، ولى چشم بعد از تولد، تا مدتى بسته است. شاید به همین دلیل در آیه نام گوش قبل از چشم برده شده است) «جعل لکم السمع والابصار»
تشکر از هر نعمت، بکارگیرى صحیح آن است. زیرا قرآن از گروهى انتقاد مىکند که چشم دارند ولى حقایق را نمىبینند، گوش دارند ولى حاضر به شنیدن حق نیستند. «جعل لکم السمع والابصار ... لعلکم تشکرون»
شکر واقعى نعمت چشم و گوش، تحصیل علم است: زیرا آیه ابتدا مىفرماید: شما نمىدانستید، من به شما چشم و گوش دادم تا شکر کنید، یعنى علم بیاموزید. «جعل لکم السمع و الابصار... لعلکم تشکرون»
آیه شماره 7 از سوره مبارکه ابراهیم
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعا عذاب من سختخواهد بود
سنّت خداوند بر آن است که شکر را وسیلهى ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام کرده است. «تأذن ربّکم»
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.
خدا براى تربیت ما، شکر را لازم کرد نه آنکه خود محتاج شکر باشد. «ربّکم»
با شکر نه تنها نعمتهاى خداوند بر ما زیاد مىشود، بلکه خود ما نیز رشد پیدا مىکنیم، زیاد مىشویم و بالا مىرویم.«لازیدنّکم»
کیفر کفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نیست، بلکه حتى گاهى نعمت سلب نمىشود ولى به صورت نقمت و استدراج در مىآید تا شخص، کمکم سقوط کند. «لان کفرتم انّ عذابى لشدید»
آیه شماره 5 از سوره مبارکه ابراهیم
رهایی از تاریکی
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
و در حقیقت موسى را با آیات خود فرستادیم [و به او فرمودیم] که قوم خود را از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون آور و روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن که قطعا در این [یادآورى] براى هر شکیباى سپاسگزارى عبرتهاست
انبیا باید معجزه داشته باشند. «ارسلنا... بِایاتنا»
هدف کلّى انبیا، یکى است. خداوند در آیه اوّل این سوره به پیامبر اسلام، و در این آیه به حضرت موسى مىفرماید: مردم را از تاریکىها خارج کنید و به نور هدایت نمایید. «اخرج قومک»
اوّلین حوزهى مأموریت انبیا، قوم خودشان است. «قومک»
راه نجات مردم از ظلمات، یاد قهر وقدرت خدا نسبت به ستمگران و توجّه به الطاف اونسبت به گذشتگان است. «ذکّرهم بایّام اللَّه»
توجّه به تاریخ، زمینهى صبر و شکر را در انسان به وجود مىآورد. یادآورى مصیبتها وتلخىهاى گذشته و برطرف شدن آنها، انسان را به شکر وادار مىکند. و توجّه به پایدارى امّتها و پیروزى آنان، آدمى را به صبر و مقاومت دعوت مىکند. «ان فى ذلک لایات لکل صبار شکور»
همهى روزها روز خداست، امّا روز تجلّى قدرت خداوند حساب دیگرى دارد. (تجلّى قدرت او در قهر بر کفّار و تجلّى لطف او بر مؤمنین.) «ایّام اللَّه»
هرگونه جشن یا سوگوارى و مراسم ویژهاى که بزرگداشت ایاماللَّه باشد جایز است. «ذکّرهم بایّام اللَّه» (بر خلاف نظر فرقهى منحرف وهّابیّت)
مؤمن در سختى، صبر و در رفاه، شکر مىکند. «صبّار شکور»
صبر زمینه درک حقیقت است. «لایات لکل صبار»
آیه شماره 38 از سوره مبارکه یوسف
توحید و رحمت الهی
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللّهِ مِن شَیْءٍ ذَلِکَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ
و آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروى نمودهام براى ما سزاوار نیست که چیزى را شریک خدا کنیم این از عنایتخدا بر ما و بر مردم است ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمىکنند
رسیدن به حقّ، در گرو شناخت باطل و ترک آن است. «ترکتُ ملّة قوم لا یؤمنون و اتّبعتُ ملّة...»
جدّ انسان، در حکم پدر انسان است و «أب» به او نیز اطلاق شده است. «ملّة آبائى ابراهیم و اسحاق ویعقوب»
انبیا باید از خاندان پاک باشند. «آبائى ابراهیم و...»
پیامبران الهى از یک هدف برخوردارند. «ملّة آبائى ابراهیم واسحاق و...»
در کنار راههاى منفى، راه مثبت را نیز نشان دهیم. «ترکتُ ملّة... واتّبعتُ ملّة...»
افتخار به پدران و پیروى از آنان در صورتى که راه حقّ و توحید را پیموده باشند پسندیده و رواست. «واتّبعت ملّة آبائى...»*
پدران انبیاعلیهم السلام مشرک نبودهاند. «ما کان لنا ان نشرک»*
پرهیز از شرک و مبارزه با آن، پایه و اساس ادیان الهى است. «ما کان لنا ان نشرک»*
شرک، در تمام ابعادش (ذات، صفات و عبادت)، منفور است. «من شىء»
پرهیز از شرک و گرایش به توحید، توفیق الهى مىخواهد. «ذلک من فضل اللَّه»
تعالیم انبیا، نعمتى الهى و سزاوار شکر و سپاس است. «ذلک من فضل اللّه علینا... و لکنّ اکثر الناس لایشکرون»*
نبوّت و هدایت، توفیق وفضل الهى براى همه است. «علینا و على النّاس»
اکثریّت، معیار شناخت صحیح نیست. «اکثر النّاس لا یشکرون»
پشت کردن به راه انبیا، بزرگترین کفران نعمت است. «لایشکرون»
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 214186