
آیه شماره 17 از سوره مبارکه اعراف
ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
آنگاه از پیش رو و از پشتسرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت
شیوههاى اغفال ابلیس، متعدّد و مختلف است. «من بین ایدیهم ومن خلفهم و...»
شیطان، هم صراط مستقیم را مىشناسد، «صراطک المستقیم» هم راههاى وسوسه و هجوم و غلبه را، «لآتینّهم من بین...» هم شاکرین و ناسپاسان را. «و لاتجد اکثرهم شاکرین»
هدف وآرزوى شیطان، ناسپاسى انسان است.«ولاتجد اکثرهم شاکرین» بنابراین پیروى از شیطان، ناسپاسى خداست وانسان سپاسگزار، در راهمستقیم است.
آیه شماره 4 از سوره مبارکه تحریم
یاری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با صالح المؤمنین علیه السلام
إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ
اگر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه کنید [بهتر است] واقعا دلهایتان انحراف پیدا کرده است و اگر علیه او به یکدیگر کمک کنید در حقیقتخدا خود سرپرست اوست و جبرئیل و صالح مؤمنان [نیز یاور اویند] و گذشته از این فرشتگان [هم] پشتیبان [او] خواهند بود
به خاطر یک خلاف، همه را زیر سؤال نبرید. «تتوبا» (دو نفر باید توبه کنند، نه همه.)
براى افراد شرمنده، راه بازگشت و توبه را باز کنید. «ان تتوبا» البتّه براى هر گناهى توبهاى لازم است.
شنیدن راز نیز ممنوع است. خداوند به گوینده و شنونده، هردو مىفرماید: توبه کنید. «تتوبا»
خداوند، هم مولاى همه است و هم مولاى شخص پیامبر. در آیه دوم فرمود: «و اللّه مولاکم» و در این آیه در خصوص پیامبر مىفرماید: «هو مولاه»
نام برجستگان را برجسته کنید. با این که جبرئیل از فرشتگان است، امّا نامش جداگانه برده شده است. «جبریل... و الملائکة»
گاهى یک حادثه و جرقّه، بیانگر یک جریان است. فاش کردن یک راز، جزئى بود، ولى خداوند آن را یک توطئه قلمداد کرد. «تظاهرا علیه»
همسرى و همنشینى، نشانه همفکرى و همدلى نیست. «ازواجه... تظاهرا علیه»
توبه تنها اظهار پشیمانى با زبان نیست، توبه واقعى بازگشت دل گنهکار است. «تتوبا... صغت قلوبکما»
مهمتر از انحراف در عمل، انحراف روح و دل است. ابتدا فکر و دل انسان منحرف مىشود، سپس مرتکب خلاف مىشود. «صغت قلوبکما»
کسانىکه رازى را بىدلیل افشا مىکنند، اگر توبه نکنند، توطئهگرند. «ان تتوبا... تظاهرا علیه»
در برابر توطئه علیه پیامبر و مکتب، تمام نیروها باید بسیج شوند. «تظاهرا علیه... هو مولاه و صالح المؤمنین و الملائکة... ظهیر»
حق، هیچگاه تنها نمىماند. «هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و...»
صالح بودن، انسان را در کنار فرشتگان مقرّب الهى قرار مىدهد. «جبریل و صالح المؤمنین»
فرشتگان، یاور پیامبر در برابر توطئهها هستند. «و الملائکة بعد ذلک ظهیر»
امدادهاى الهى، همه جانبه، ظاهرى و غیبى است. «صالح المؤمنین و الملائکة»
آیه شماره 63 از سوره مبارکه انعام
نجات بخش حقیقی
قُلْ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ
بگو چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا مىرهاند در حالى که او را به زارى و در نهان مىخوانید که اگر ما را از این [مهلکه] برهاند البته از سپاسگزاران خواهیم بود
یکى از شیوههاى تبلیغ و موعظه، سؤال از وجدان مردم است. «مَن یُنَجّیکم»
یادآورى و توجّهدادن انسان به خلوص او در دعا به هنگام شداید، از بهترین روشهاى خداشناسى است. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»
انسان در سختىها و شداید، دست از کفر و شرک برداشته و موحّد مىشود. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»
براى هر کس، مشکل خودش، بزرگترین مشکل است. «أنجانا مِن هذه»
آیه شماره 53 از سوره مبارکه انعام
آزمایش الهی
وَکَذَلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّیَقُولواْ أَهَؤُلاء مَنَّ اللّهُ عَلَیْهِم مِّن بَیْنِنَا أَلَیْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ
و بدین گونه ما برخى از آنان را به برخى دیگر آزمودیم تا بگویند آیا اینانند که از میان ما خدا بر ایشان منت نهاده است آیا خدا به [حال] سپاسگزاران داناتر نیست
تفاوتهاى اجتماعى، گاهى وسیلهى آزمایش و شکوفا شدن خصلتها و رشد آنهاست. اغنیا، با فقرا آزمایش مىشوند. «فَتنّا بعضهم ببعض»
اغنیا، فقرا را تحقیر مىکنند و خود را ارزشمند مىپندارند. «أهولاء...منبیننا»
فقراى با ایمان، برگزیدگان خدایند. «مَنَّ اللّه علیهم»
پاسخ توهینهاى کافران، با نوازش و مهر الهى به مؤمنان داده مىشود. «أهؤلاء... أعلم بالشاکرین»
منّت الهى بر فقیران، نتیجهى شکر آنان است. «مَنَّ اللّه... بالشّاکرین»
خداوند طبق حکمتش عمل مىکند، نه توقّع مردم. «ألیس اللّه بأعلم بالشّاکرین»
انبیا، نمونه بارز شاکرین هستند. «بالشّاکرین» (فقرایى هم که هدایت انبیا را پذیرفتهاند، شاکر نعمت هدایت هستند.) «اعلم بالشّاکرین»
آیه شماره 19 از سوره مبارکه نمل
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ
از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس بگزارم و به کار شایستهاى که آن را مىپسندى بپردازم و مرا به رحمتخویش در میان بندگان شایستهات داخل کن
یکى از اصول و شرایط رهبرى و مدیریّت، سعهى صدر است. حضرت سلیمان جملهى «لایشعرون» را آن هم از مورچهاى مىشنود، ولى به روى خود نمىآورد و لبخند مىزند. «فتبسّم»
hنتقاد وحرف حقّ را از هر کس بشنوید و از آن استقبال کنید. (سلیمان سخن مورچه را پسندید) «فتبسّم» انتقادپذیرى، یک ارزش است.
خداوند اولیاى خود را تحت تربیت مخصوص خود قرار مىدهد. «و هم لایشعرون - فتبسّم» خداوند، سلیمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف یک مورچه مىکند تا بدین وسیله در وجود او تعادل برقرار کند.
زمانى باید شاد و خندان باشیم که حتّى مورچهها به عدالت ما امیدوار باشند. «و هم لایشعرون - فتبسّم»
خندهى انبیا، تبسّم است نه قهقهه. سلیمان در حالى که خندهاش گرفته بود، تبسّم کرد. «فتبسّم ضاحکا»
سلیمان سخنان مورچه را فهمید و به زیردستان خود توجّه کرد. «من قولها»
دعا، مخصوص هنگام اضطرار نیست؛ انبیا در اوج عظمت و قدرت دعا مىکردند. «ربّ»
توفیق شکرگزارى را از خدا بخواهیم. «ربّ اوزعنى أن اشکر»
انسان در برابر نعمتهایى که تاکنون به او رسیده باید شکر کند و در برابر مسئولیّت آینده باید به فکر عمل صالح و جلب رضاى خدا و ملحق شدن به نیکان باشد. «اشکر - اعمل صالحا ...»
فرزندان، هم باید در مقابل نعمتهایى که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمتهایى که به والدین آنان داده است. «علىّ و على والدىّ»
شکر خدا تنها با زبان نیست، عمل صالح و استفادهى صحیح از نعمتها نیز شکر الهى است. «اشکر... اعمل صالحا»
سلیمان با آن که لشکریان فراوان و حاکمیّت قوى دارد و زبان حیوانات را نیز مىداند، باز به فکر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعهى قدرت و افتخار. «اعمل صالحا»
دعا وتلاش حاکمان باید براى انجام کار خوب باشد. «اعمل صالحا»
کار، به شرطى نیک است که خداپسند باشد. «صالحاً ترضاه»
کار نیکى ارزش دارد که رضاى خدا را جلب کند، نه فقط رضاى مردم را. «صالحاً ترضاه»
عالىترین مقصد در حکومت صالحان، رضاى خداست. «ترضاه»
زندگى در جامعه صالح ارزش است، نه زندگى در میان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه یا درآمد و لذّت. «ادخلنى... فى عبادک الصالحین»
برخوردارى از امکانات، و قدرت امروز خود را نشانهى رسیدن به رحمت الهى ندانید و براى رشد و تعالى خود دعا کنید. «و ادخلنى»
امکانات انسان، نتیجهى کار او نیست بلکه از رحمت الهى سرچشمه مىگیرد. «برحمتک»
هر کس، در هر شرایطى باید به رحمت الهى متوسّل شود، حتّى پیامبران.«برحمتک»
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 214193