
آیه شماره 13 از سوره مبارکه تغابن
توحید در معرفت
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
خدا[ست که] جز او معبودى نیست و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند
اطاعت از خداوند باید همراه با اطاعت از رهبر آسمانى باشد. «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول»
انسان، آزاد آفریده شده است، هم قدرت دارد سرپیچى کند و هم مىتواند اطاعت کند. «اطیعوا اللّه... فاِن تولّیتم»
مُبلّغ نباید انتظار پذیرش و پیروى همه مردم را داشته باشد. «فان تولّیتم...»
گرچه بعضى سرپیچى کنند، اما پیامبر وابسته به خداست و خداوند حامى اوست. «رسولنا»
پیامبران الهى، حق اجبار مردم را ندارند، فقط مسئول ابلاغ هستند. «فانّما على رسولنا البلاغ المبین»
اگر انسان به وظیفه خود عمل کند، نباید روى گردانى مردم سبب دلسردى یا نگرانى او شود. «فان تولّیتم فانّما على رسولنا البلاغ المبین»
تبلیغ دین باید آشکار و شفاف باشد. «البلاغ المبین»
اطاعت، تنها شایسته معبود حقیقى است. «اطیعوا اللّه... اللّه لا اله الا هو»
لازمهى یکتاپرستى، توکّل به خداوند یکتاست. «اللّه لااله الا هو و على اللّه فلیتوکّل...»
نشانه ایمان واقعى، توکّل بر خداست. «و على اللّه فلیتوکّل المؤمنون»
در همه امور باید به خداوند توکّل نمود. «فلیتوکّل المؤمنون» به صورت مطلق آمده است.
آیه شماره 4 از سوره مبارکه ممتحنه
الگودهی قرآن
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءاؤا مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ
قطعا براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستید بیزاریم به شما کفر مىورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم [که] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در برابر خدا اختیار چیزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوى تو بازگشتیم و فرجام به سوى توست
در تربیت و تبلیغ، ارائه نمونهى عینى و عملى و الگو لازم است. «قد کانت لکم أسوة حسنة»
هم انبیا الگو هستند و هم پیروان و تربیت شدگان آن بزرگواران. «أسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه»
گذشت زمان، نقش الگوهاى دینى و معنوى را کم رنگ نمىکند. حضرت ابراهیم مىتواند براى امروز ما الگو باشد. «کانت لکم أسوة حسنة فى ابراهیم»
بستگانِ منحرفِ الگوها، دلیلى بر ترک آنها نیست. (در قرآن، کلمه «اُسوة» براى پیامبر اسلام و حضرت ابراهیم به کار رفته است در حالى که عموى هر دو نفر، ناخلف بودهاند).
بعضى الگوها نیکو و بعضى زشت هستند. «أسوة حسنة»
همگامى، همراهى و هماهنگى فکرى و عملى با رهبران الهى لازم است.
«و الّذین معه»
صلابت و صراحت در اظهار برائت از مشرکان، یک ارزش است. «اذ قالوا لقومهم انّا بُرءآؤا منکم»
پروندههاى قومى و روابط اجتماعى نباید مانع اظهار حق شود. «قالوا لقومهم...»
محور برائت، شرک و اسباب شرک و دورى از خداست. «برءآؤا منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه»
برائت باید مکتبى و هدفدار باشد نه انتقامى. «بدا بیننا و بینکم العداوة والبغضاء ابداً حتّى تؤمنوا»
برائت تنها با لفظ نیست، «انّا بُرءآؤا» بلکه داراى مرحله لفظى، «کفرنا» مرحله قلبى و مرحله عملى است، «بدا بیننا و بینکم العداوة والبغضاء»
ایمان، باید از هرگونه شرک، خالص باشد. «تؤمنوا باللّه وحده»
جبههگیرى و قاطعیّت در برابر کفر و شرک، به توکّل، نیایش و توجّه به معاد نیاز دارد. «انّا برءآؤا... علیک توکّلنا»
معناى توکّل گوشهگیرى و انفعال نیست، بلکه در کنار اعلام برائت صریح و موضعگیرى شدید نسبت به مشرکان، توکّل معنا دارد. «انّا برءآؤا... کفرنا... توکّلنا»
توکّل داروى رفع نگرانىهاست. چون اعلام برائت آن هم با قاطعیّت و صراحت ممکن است آثار سویى را در پى داشته باشد، توکّل لازم است. «انّا برءآؤا منکم... علیک توکّلنا»
هر کجا سخنى مىگویید و تصمیمى از خود نشان مىدهید، نفس خود را با یاد خدا مهار کنید. «انّا برءآؤا... کفرنا بکم، بدا بیننا و بینکم... ربّنا علیک توکّلنا، و الیک انبنا، و الیک المصیر»
توکّل و انابه باید تنها به درگاه خدا باشد. «علیک توکّلنا و الیک انبنا» (کلمه «علیک» و «الیک» مقدّم بر «توکّلنا» و «انبنا» نشانه انحصار است).
اولیاى خدا، خود را مالک چیزى نمىدانند و به خود اجازه نمىدهند قانون الهى را عوض کنند. «لا ستغفرّن لک و ما أملک لک من اللّه من شىء»
مسیر تمام هستى و مسیر ما به سوى اوست. «الیک انبنا و الیک المصیر»
آیه شماره 10 از سوره مبارکه مجادله
إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
چنان نجوایى صرفا از [القاآت] شیطان است تا کسانى را که ایمان آوردهاند دلتنگ گرداند و[لى] جز به فرمان خدا هیچ آسیبى به آنها نمىرساند و مؤمنان باید بر خدا اعتماد کنند
چنانکه ریخت و پاش و مصرف بیش از اندازه، انسان را برادر شیطان قرار مىدهد، «انّ المبذّرین کانوا اخوان الشّیاطین» نجوا نیز انسان را شیطان صفت مىکند. «انّما النّجوى من الشّیطان»
هر گونه سخن آشکار و نهانى که موجب ترس و دلهره در میان مسلمانان گردد، کارى شیطانى است. «النّجوى من الشّیطان لیحزن الّذین آمنوا»
باید دغدغهها را چنین تسلّى داد که تا خدا نخواهد کسى نمىتواند آسیبى برساند. «لیحزن... لیس بضارّهم»
مؤمنان در حفظ و حراست خداوند هستند. «و لیس بضارهم شیئاً»
تلاشهاى منافقان، از مدار قدرت الهى خارج نیست. «و لیس بضارهم شیئاً الا باذن اللّه»
جنگ روانى دشمن را خنثى کنیم. «لیحزن... و لیس بضارهم شیئاً»
داروى شفابخش هر گونه ناآرامى و دلهره، توکّل بر خداوند است. «و على اللّه فلیتوکّل المؤمنون»
توکّل بر خدا کار هر کس نیست، ایمان مىخواهد. «فلیتوکّل المؤمنون» گرچه خداوند از مؤمنان حمایت مىکند، ولى آنان نیز باید بر خداوند توکّل کنند.
آیه شماره 123 از سوره مبارکه هود
وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
و نهان آسمانها و زمین از آن خداست و تمام کارها به او بازگردانده مىشود پس او را پرستش کن و بر او توکل نماى و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهید غافل نیست
آگاهى از اسرار جهان مخصوص خداوند است. «للّه غیب السموات و الارض»
زمین و آسمان (تمام هستى)، علاوه بر ظاهر، داراى غیب و نهانى نیز هست. «للّه غیب السموات و الارض»
مرجع همه چیز او و بازگشت هر چیزى به سوى اوست.«الیه یرجع الامر کله»
ایمان به غیب، زمینهساز عبادت وتوکّل بر خداوند است. «للّه غیب... فاعبده»
هر کس به خداوند توکّل کند، مورد لطف او قرار مىگیرد. «و توکّل علیه و ما ربّک بغافل...»
آگاهى بر عملکرد انسان، از شئون ربوبیّت خداوند است. «و ما ربّک...»
آیه شماره 10 از سوره مبارکه شوری
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ
و در باره هر چیزى اختلاف پیدا کردید داوریش به خدا [ارجاع مىگردد] چنین خدایى پروردگار من است بر او توکل کردم و به سوى او بازمىگردم
دین، تنها پاسخ گوى مسائل اخلاقى و اعتقادى نیست، بلکه در هر چه از مسائل سیاسى، اقتصادى و... اختلاف دارید دین پاسخگوست. «و ما اختلفتم من شىء»
در اسلام بن بست وجود ندارد. «و ما اختلفتم... فحکمه الى اللّه»
حل اختلاف از شئون ربوبیّت است.«ذلکم اللّه ربى»
به هنگام اختلاف به خدا رجوع کنید و بر او توکّل و انابه نمایید و هر حکمى صادر کرد از انجام آن نگران نباشید. «فحکمه الى اللّه... علیه توکّلت و الیه انیب»
توکّل و انابه نتیجه ایمان به ربوبیّت خداست. «اللّه ربّى علیه توکّلت و الیه انیب»
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 214197