
آیه شماره 48 از سوره مبارکه احزاب
بردباری برای خدا
وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا
و کافران و منافقان را فرمان مبر و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد کن و کارسازى [چون] خدا کفایت مىکند
بى اعتنایى به کار شکنىهاى کفّار و منافقان و مقاومت در برابر خواستههاى آنان، به توکّل نیاز دارد. «لا تطع - دَع اَذاهم - توکّل»
کفّار و منافقان در یک خط هستند. «ولا تطع الکافرین و المنافقین» کار هر دو آزار دادن مؤمنان است. «اذاهم»
در شرایطى، رهبر باید فقط ارشاد کند و به فکر مقابله به مثل و انتقام از مخالفان نباشد. «دَع اَذاهم»
به خداوند توکّل کنیم، زیرا او وکیل لایق و با کفایتى است. «و کفى باللّه وکیلا»
آیه شماره 21 از سوره مبارکه آل عمران
کشتگان بی گناه
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
کسانى که به آیات خدا کفر مىورزند و پیامبران را بناحق مىکشند و دادگستران را به قتل مىرسانند آنان را از عذابى دردناک خبر ده
از اعتقادات انحرافى و کفرآمیز، اعمال خطرناکى همانند قتل و کشتار انبیا سر مىزند. «یکفرون بآیات اللّه ویقتلون النبیین...»
در شرایطى، اظهار حقّ لازم است؛ اگرچه به قیمت شهادت انبیا و اولیا باشد.
دشمنان براى حقپوشى، دست به کشتن پیامبران مىزنند. «یقتلون النبیّین»
گاهى طاغوتها براى کشتن فرزانگان با تبلیغات و شایعات و توجیهات، کار خود را حقّ جلوه مىدهند. «بغیر حقّ»
نام کسانى که به عدالت دعوت مىکنند وآمرین به معروف وناهیان از منکر، در ردیف انبیا برده شده است. لذا کیفر قاتلان آنان نیز همچون قاتلان پیامبران است. «فبشرهم بعذاب الیم»
آیه شماره 88 از سوره مبارکه هود
رزق نیکوی خدا
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ
گفت اى قوم من بیندیشید اگر از جانب پروردگارم دلیل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نیکویى به من داده باشد [آیا باز هم از پرستش او دست بردارم] من نمىخواهم در آنچه شما را از آن باز مىدارم با شما مخالفت کنم [و خود مرتکب آن شوم] من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا که بتوانم ندارم و توفیق من جز به [یارى] خدا نیست بر او توکل کردهام و به سوى او بازمىگردم
نبوّت بر اساس معجزه وبیّنه است. «کنتعلىبیّنة» (قوانین بر پایه دلیل است)
انبیا علیهم السلام همه چیز را از خدا مىدانند. «ربّى ، رزقنى»
گمان نکنیم زندگىِ خوب، با کمفروشى وحرامخوارى بدست مىآید، زیرا انبیا و اولیاى الهى بدون آلودگى به این گناهان، روزىِ نیکو داشتهاند. «رزقنى منه رزقاً حسنا» (روزى نیکو آن است که بر اساس کمفروشى وظلم نباشد)
روزى انسان از خدا وبه لطف اوست، نه به زرنگى. « رزقنى منه»
در مقابل کفّار که مىگفتند: «اموالنا» حضرت شعیبعلیه السلام فرمود: «رزقنى منه رزقاً حسنا» یعنى گمان نکنید که من مشکل مالى دارم.
آمر به معروف و ناهى از منکر باید قبل از دیگران، خودش اهل عمل باشد. انبیا فقط طرّاح و فرمانده نبودند، بلکه خودشان از بهترین مصادیق اهل عمل بشمار مىرفتند. «و ما ارید ان اخالفکم الى ما انهاکم عنه»
انبیاعلیهم السلام نه تنها برخلاف دستورهاى الهى عمل نمىکردند، بلکه حتّى به فکر خلاف هم نبودند. «و ما ارید ان ...»
هدف انبیاعلیهم السلام اصلاح انسانها و جوامع بشرى است. «ان ارید الاّ الاصلاح»
مرز کار انبیا توان وقدرت آنهاست، نه ساعت، روز، ماه وسال. «مااستطعت»
ارادهى کارها از ما، ولى میزان توفیق از خداست. « ان ارید ، ما توفیقى الا بالله»
در کارها آخرین تلاش را به کار ببریم، ولى بدانیم که موفّقیّت به دست خداوند است. «ما استطعت و ما توفیقى ...»
توکّل زمانى نتیجهبخش است که در کنارِ تلاش باشد. «ما استطعت ، توکّلت»
مصلح باید خود صالح و اهل ایمان، توکّل، انابه و سوز باشد. «مااستطعت، علیه توکّلت و الیه اُنیب»
در این آیه براى آمر به معروف و ناهى از منکر این سفارشها شده است:
الف: شخصاً اهل عمل باشد. «ما ارید ان اُخالفکم الى ما انهاکم عنه»
ب: هدف او اصلاح جامعه باشد. «ما اُرید الاّ الاصلاح»
ج: توفیق کارش را از خداوند بداند. «و ما توفیقى الاّ باللَّه»
د: همیشه بر او توکّل نماید. «علیه توکّلت»
ه : در مشکلات به او پناه ببرد. «الیه اُنیب»
آیه شماره 56 از سوره مبارکه هود
هدایت طلبی
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
در حقیقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردم هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه او مهار هستىاش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است
توجّه به ربوبیّت همهجانبه خدا، زمینه توکّل براوست. «توکّلت... ربّى وربّکم»
توکّل، زمینهى شجاعت است. «فکیدونى جمیعاً... انى توکّلت» (با تکیه و اتکال بر خداوند، مىتوان در برابر جهانى ایستاد)
هیچ جنبندهاى بدون ارادهى خداوند، قادر بر ضرررسانى به دیگرى نیست. «فکیدونى جمیعاً... ما من دابّة الاّ و هو آخذ بناصیتها»
خداوند، هم بر همه چیز سلطهى کامل دارد و هم عادل است. «آخذ بناصیتها، على صراط مستقیم»
بر کسى تکیه کنیم که علاوه بر قدرت، عدالت نیز داشته باشد. «توکّلت ، آخذ ، على صراط مستقیم»
در مقابل عناد و لجاجت کفّار، باید از قهر و عدل الهى سخن گفت. «آخذ بناصیتها، على صراط مستقیم »
آیه شماره 85 از سوره مبارکه یونس
بازی نخوردن از دیگران
فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
پس گفتند بر خدا توکل کردیم پروردگارا ما را براى قوم ستمگر [وسیله] آزمایش قرار مده
اوّل توکّل، بعد دعا. «توکّلنا، ربّنا»
با ایمان، توکّل ودعا، خود را از شرّ ظالمان نجات دهیم. «توکّلنا، ربّنا، نجّنا»
فرعونیان، هم مسرفند، هم ظالم و هم کافر. اسراف زمینهساز ظلم و ظلم نیز زمینهى کفر است. «المسرفین، الظالمین، الکافرین»
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 214226