آیه شماره 34  از سوره مبارکه الأنعام‏
تکذیب پیامبران

 
وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءکَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِینَ
و پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند ولى بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایى کردند تا یارى ما به آنان رسید و براى کلمات خدا هیچ تغییردهنده‏اى نیست و مسلما اخبار پیامبران به تو رسیده است
راه حقّ، هیچگاه هموار نبوده و تحققّ آرمان انبیا همراه با تحمّل مشکلات بوده است. «فصبروا على ما کذّبوا»
یکى از بهترین اهرم‏هاى مقاومت در برابر شداید، بیان امدادهاى الهى است. «فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا»
رهبران، انتظار اطاعت همه را نداشته باشند. «کُذّبوا»
شرط اصلى پیروزى، صبر است. «فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا» (خداوند به صابران، نوید پیروزى مى‏دهد)
دشمنان از هیچ تلاشى علیه حق، کوتاهى نمى‏کنند، خواه تکذیب باشد و خواه آزار. «کذّبوا، اوذوا»
صبر مستمر، زمینه‏ساز نزول نصرت و رحمت الهى است. «فصبروا... حتّى أتاهم نصرنا»
حقّ، پیروز است. «اتاهم نصرنا»
سنّت‏هاى الهى تغییر ناپذیر است و خداوند خلف وعده نمى‏کند. «لامبدّل لکلمات اللّه»
هر کس باید نمونه‏هاى مشابه خود را در تاریخ بشناسد. خداوند خطاب به پیامبر مى‏فرماید: «و لقد جاءک من نبأ المرسلین»
از زحمات و رنج‏هاى پیشینیان باید یاد و قدردانى کرد. «و لقد جاءک من نبأ المرسلین»




تاریخ : پنج شنبه 93/12/21 | 10:8 صبح | نویسنده : موسی مباشری | نظر

آیه شماره 13  از سوره مبارکه المائدة
تحریف سخن

 
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
پس به [سزاى] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم [به طورى که] کلمات را از مواضع خود تحریف مى‏کنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خیانتى از آنان آگاه مى‏شوى مگر [شمارى] اندک از ایشان [که خیانتکار نیستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى کن که خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد
از پیمان‏شکنى بنى‏اسرائیل و عواقب آن عبرت بگیریم. «فبما نقضهم... لعنّاهم»
پیمان‏شکنى، عامل محرومیّت از لطف الهى و زمینه‏ى پیدایش سنگدلى است. «لعنّاهم... جعلنا قلوبهم قاسیة»
گروهى از بنى‏اسرائیل، همواره اهل خیانت بودند. «لاتزال تطّلع على خائنة منهم»
پیامبر صلى الله علیه وآله دائماً بر اعمال ورفتار یهود ناظر بودند. «لاتزال تطّلع»
در برخورد با دشمن، انصاف را فراموش نکنیم. («الاّ قلیلاً» یعنى همه‏ى بنى‏اسرائیل توطئه‏گر نبودند.)
عفو و صفح، از مصادیق احسان است. «فاعف عنهم و اصفح... المحسنین»
عفو وگذشت از کافر نیز احسان ونیکى است. «فاعف عنهم... انّ اللّه یحبّ المحسنین»
نیکوکار، محبوب خداست. «انّ اللّه یحبّ المحسنین»




تاریخ : پنج شنبه 93/12/21 | 9:56 صبح | نویسنده : موسی مباشری | نظر

آیه شماره 164  از سوره مبارکه النساء
سخن موسی

 
وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا
و پیامبرانى [را فرستادیم] که در حقیقت [ماجراى] آنان را قبلا بر تو حکایت نمودیم و پیامبرانى [را نیز برانگیخته‏ایم] که [سرگذشت] ایشان را بر تو بازگو نکرده‏ایم و خدا با موسى آشکارا سخن گفت
آشنایى با تاریخ انبیا، چنان مفید و درس آموز است که خداوند هم به آن پرداخته است. «رسلاً قد قصصناهم علیک»
تعداد انبیا بیش از آن است که در قرآن آمده است. «و رسلاً لم نقصصهم»
نه عمر انسان براى شنیدن همه‏ى تاریخ کافى است و نه نیازى به شنیدن همه‏ى تاریخ است. باید به مقدار عبرت شنید. «رسلاً لم نقصصهم»
گاهى نقل یک حادثه، بارها در قرآن تکرار مى‏شود و از برخى حوادث، اصلاً ذکرى به میان نمى‏آید، این نشان مى‏دهد که قرآن، کتاب هدایت و تربیت است، نه داستان سرایى. «لم نقصصهم»




تاریخ : پنج شنبه 93/12/21 | 9:51 صبح | نویسنده : موسی مباشری | نظر

آیه شماره 77  از سوره مبارکه آل عمران
فروش ایمان

 
إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُوْلَئِکَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
کسانى که پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مى‏فروشند آنان را در آخرت بهره‏اى نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمى‏گوید و به ایشان نمى‏نگرد و پاکشان نمى‏گرداند و عذابى دردناک خواهند داشت
امانت مردم نزد انسان، عهد الهى است. در آیات قبل خواندیم که بعضى امانت مردم را بر نمى‏گردانند، در این آیه به جاى امانت مردم، کلمه‏ى «عهداللّه» بکار رفته است.
پیمان شکنى، از گناهان کبیره است. این نوع تهدید پى‏درپى، در باره هیچ گناهى در قرآن مطرح نشده است. «یشترون بعهد اللّه... لا خلاق لهم...»
سوگند دروغ، سبب محرومیّت در قیامت مى‏شود. «یشترون... ایمانهم»
دنیاپرستى، ریشه‏ى پیمان شکنى است. «ثمناً»
بهاى پیمان شکنى هرچه باشد، کم است. «ثمناً قلیلاً»
کیفرهاى قیامت، متناسب با عملکرد خود ماست. بى‏اعتنایى ما به تعهّدات الهى، سبب بى‏اعتنایى خدا به ماست. «لا یکلّمهم، لا ینظر الیهم، لایزکّیهم»
عذاب‏هاى اُخروى، هم جسمى است و هم روحى. هم تحقیر است؛ «لایکلّمهم اللّه» و هم شکنجه و مجازات. «ولهم عذاب الیم»




تاریخ : پنج شنبه 93/12/21 | 9:48 صبح | نویسنده : موسی مباشری | نظر

آیه شماره 51  از سوره مبارکه توبه
بردباری در برابر مصائب 

 قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند
رهبر و امّت در غم و شادى شریک همند. آیه‏ى قبل «تصبک » اینجا «یصیبنا»
ما مأمور به تکلیفیم، نه ضامن نتیجه. جهاد مى‏کنیم، ولى مقدّرات به دست خداست. «الاّ ما کتب اللَّه لنا»
مؤمنان واقعى حتّى سختى‏هاى جبهه را در راستاى منافع و مصالح خود مى‏بینند. «کتب اللَّه لنا»
مقدّرات انسان، از پیش نوشته شده است.«کتب اللَّه لنا»
آنچه خداوند براى مؤمن مقدّر کرده خیر است، چون مولى براى بنده‏اش، بد نمى‏نویسد. «کتب اللَّه لنا هو مولینا»
مؤمن، خود را تحت ولایت خدا مى‏داند. « هو مولینا»
بالاترین درجه‏ى توحید، حرکت در مدار قانون الهى و سپردن سرنوشت به دست خداى حکیم است.«هو مولینا»
تنها باید بر خدا تکیه کرد. «على اللَّه»
شرط ایمان، توکّل بر خداست. «فلیتوکّل المؤمنون»




تاریخ : پنج شنبه 93/12/21 | 9:40 صبح | نویسنده : موسی مباشری | نظر
<< مطالب جدیدترمطالب قدیمی‌تر >>

ساعت فلش